زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

حکم کسب (قرآن)





کسب و کار می‌تواند متصف به هر کدام از صفات پنج‌گانۀ واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام گردد.


۱ - کسب و کار در روز



کسب و کار در روز دارای رجحان و مورد ترغیب خداوند است.
«ومن رحمته جعل لکم الیل والنهار لتسکنوا فیه ولتبتغوا من فضله...؛ و از رحمت اوست که برای شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم برای بهره‌گیری از فضل خدا تلاش کنید، و شاید شکر نعمت او را بجا آورید!».
«وجعلنا نومکم سباتـا• وجعلنا الیل لباسـا• وجعلنا النهار معاشـا؛ و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم• و شب را پوششی (برای شما)• و روز را وسیله‌ای برای زندگی و معاش!».

۲ - کسب پس از اقامه نماز جمعه



کسب و کار پس از اقامه نماز جمعه مباح می‌باشد.
«یـایها الذین ءامنوا اذا نودی للصلوة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله وذروا البیع... • فاذا قضیت الصلوة فانتشروا فی الارض وابتغوا من فضل الله...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر می‌دانستید!• و هنگامی که نماز پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید، و خدا را بسیار یاد کنید شاید رستگار شوید!».

۳ - حرمت کسب از راه تحریف در دین



درآمدهای به دست آمده، از راه تحریف، در دین حرام است.
«... ولا تشتروا بـایـتی ثمنـا قلیلا وایـی فاتقون؛ و به آنچه نازل کرده‌ام (قرآن‌) ایمان بیاورید! که نشانه‌های آن، با آنچه در کتابهای شماست، مطابقت دارد؛ و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصری، نشانه‌های قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید!) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)!». (مقصود از فروش آیات، طبق گفته مفسران، تغییر صفات حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در تورات است. احبار یهود با این کار رشوه می‌گرفتند. )
«فویل للذین یکتبون الکتـب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند الله لیشتروا به ثمنـا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون؛ پس وای بر آنها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می‌آورند!». (بر اساس یک احتمال مقصود از «مما یکسبون» مال حرام و رشوه‌ای است که (علمای یهود) از عوام می‌گرفتند. ). (روشن است که علمای یهود در مقابل تحریف کتاب آسمانی و بدعت‌گذاری در دین به جمع آوری چنین اموالی می‌پرداختند).

۳.۱ - شان نزول


جمعی از دانشمندان یهود اوصافی را که برای پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در تورات آمده بود تغییر دادند و این تغییر به خاطر حفظ موقعیت خود و منافعی بود که همه سال از ناحیه عوام به آنها می‌رسید.
هنگامی که پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مبعوث شد، و اوصاف او را با آنچه در تورات آمده بود مطابق دیدند ترسیدند که در صورت روشن شدن این واقعیت منافع آنها در خطر قرار گیرد، لذا بجای اوصاف واقعی مذکور در تورات، صفاتی بر ضد آن نوشتند.
عوام یهود که تا آن زمان کم و بیش صفات واقعی او را شنیده بودند، از علمای خود می‌پرسیدند آیا این همان پیامبر موعود نیست که بشارت ظهور او را می‌دادید؟ آنها آیات تحریف شده تورات را بر آنها می‌خواندند تا به این وسیله قانع شوند.

۳.۲ - عناد علمای یهود


در مجمع البیان در ذیل آیه: (و اذا لقوا الذین) الخ، از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت آورده، که فرمود: قومی از یهود بودند که با مسلمانان عناد و دشمنی نداشتند، و بلکه با آنان توطئه و قرارداد داشتند، که آنچه در تورات از صفات محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد شده، برای آنان بیاورند، ولی بزرگان یهود ایشان را از این کار باز داشتند، و گفتند: زنهار که صفات محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را که در تورات است، برای مسلمانان نگوئید. که فردای قیامت در برابر پروردگارشان علیه شما احتجاج خواهند کرد، در این جریان بود که این آیه نازل شد.

۳.۳ - کتمان آیات خدا


«ان الذین یکتمون ما انزل الله من الکتـب ویشترون به ثمنـا قلیلا اولـئک ما یاکلون فی بطونهم الا النار ولا یکلمهم الله یوم القیـمة ولا یزکیهم ولهم عذاب الیم؛ کسانی که کتمان می‌کنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را به بهای کمی می‌فروشند، آنها جز آتش چیزی نمی‌خورند؛ (و هدایا و اموالی که از این رهگذر به دست می‌آورند، در حقیقت آتش سوزانی است.) و خداوند، روز قیامت ، با آنها سخن نمی‌گوید؛ و آنان را پاکیزه نمی‌کند؛ و برای آنها عذاب دردناکی است».
«ان الذین یشترون بعهد الله وایمـنهم ثمنـا قلیلا اولـئک لا خلـق لهم فی الاخرة ولا یکلمهم الله ولا ینظر الیهم یوم القیـمة ولا یزکیهم ولهم عذاب الیم؛ کسانی که پیمان الهی و سوگندهای خود (به نام مقدس او) را به بهای ناچیزی می‌فروشند، آنها بهره‌ای در آخرت نخواهند داشت؛ و خداوند با آنها سخن نمی‌گوید و به آنان در قیامت نمی‌نگرد و آنها را (از گناه) پاک نمی‌سازد؛ و عذاب دردناکی برای آنهاست».
«واذ اخذ الله میثـق الذین اوتوا الکتـب لتبیننه للناس ولا تکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنـا قلیلا فبئس ما یشترون؛ و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولی آنها، آن را پشت سر افکندند؛ و به بهای کمی فروختند؛ و چه بد متاعی می‌خرند؟!».

۳.۴ - فروش آیات خدا به بهای ناچیز


«.. ولا تشتروا بـایـتی ثمنـا قلیلا ومن لم یحکم بما انزل الله فاولـئک هم الکـفرون؛ ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود؛ و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن برای یهود حکم می‌کردند؛ و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داوری می‌نمودند. بنابر این، (بخاطر داوری بر طبق آیات الهی،) از مردم نهراسید! و از من بترسید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی‌کنند، کافرند».
«اشتروا بـایـت الله ثمنـا قلیلا فصدوا عن سبیله انهم ساء ما کانوا یعملون؛ آنها آیات خدا را به بهای کمی فروختند؛ و (مردم را) از راه او باز داشتند؛ آنها اعمال بدی انجام می‌دادند!».
«ولا تشتروا بعهد الله ثمنـا قلیلا انما عند الله هو خیر لکم ان کنتم تعلمون؛ و (هرگز) پیمان الهی را با بهای کمی مبادله نکنید (و هر بهایی در برابر آن ناچیز است!) آنچه نزد خداست، برای شما بهتر است اگر می‌دانستید».

۴ - حرمت کسب از راه شهادت دروغ



کسب، از راه شهادت دروغ حرام می‌باشد.
«یـایها الذین ءامنوا شهـدة بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم او ءاخران من غیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصـبتکم مصیبة الموت تحبسونهما من بعد الصلوة فیقسمان بالله ان ارتبتم لانشتری به ثمنـا ولو کان ذاقربی... انا اذا لمن الاثمین؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد؛ یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانی نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهی بطلبید، و اگر به هنگام ادای شهادت، در صدق آنها شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه می‌دارید تا سوگند یاد کنند که: ما حاضر نیستیم حق را به چیزی بفروشیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت الهی را کتمان نمی‌کنیم، که از گناهکاران خواهیم بود!»

۵ - حرمت کسب از راه غنا



کسب از راه غنا حرام است.
«ومن الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم ویتخذها هزوا اولـئک لهم عذاب مهین؛ و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می‌خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است!».

۶ - حرمت کسب در شنبه



کار و ماهیگیری بر بنی اسرائیل، در روز شنبه حرام می‌باشد.
«ولقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قردة خـسـین؛ به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شده‌اید! ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینه‌هایی طردشده درآیید!». (طبق آیه یاد شده یهود موظف بودند از کسب در روز شنبه اجتناب بکنند تا با فراغت بال به عبادت بپردازند. )
«ورفعنا فوقهم الطور بمیثـقهم وقلنا لهم ادخلوا الباب سجدا وقلنا لهم لا تعدوا فی السبت واخذنا منهم میثـقـا غلیظا؛ و کوه طور را بر فراز آنها برافراشتیم؛ و در همان حال از آنها پیمان گرفتیم، و به آنها گفتیم: (برای توبه،) از در (بیت المقدس) با خضوع درآیید! و (نیز) گفتیم: روز شنبه تعدّی نکنید (و دست از کار بکشید!) و از آنان (در برابر همه اینها،) پیمان محکمی گرفتیم».
«وسـلهم عن القریة التی کانت حاضرة البحر اذ یعدون فی السبت اذ تاتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعـا ویوم لا یسبتون لا تاتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون؛ و از آنها درباره (سرگذشت) شهری که در ساحل دریا بود بپرس! زمانی که آنها در روزهای شنبه، تجاوز (و نافرمانی) خدا می‌کردند؛ همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه (که روز تعطیل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشکار می‌شدند؛ امّا در غیر روز شنبه، به سراغ آنها نمی‌آمدند؛ این چنین آنها را به چیزی آزمایش کردیم که نافرمانی می‌کردند!».
«انما جعل السبت علی الذین اختلفوا فیه وان ربک لیحکم بینهم یوم القیـمة فیما کانوا فیه یختلفون؛ (تحریم‌های) روز شنبه (برای یهود) فقط بعنوان یک مجازات بود، که در آن هم اختلاف کردند؛ و پروردگارت روز قیامت، در آنچه اختلاف داشتند، میان آنها داوری می‌کند!».

۷ - پانویس


 
۱. قصص/سوره۲۸، آیه۷۳.    
۲. نبا/سوره۷۸، آیه۹ - ۱۱.    
۳. جمعه/سوره۶۲، آیه۹.    
۴. جمعه/سوره۶۲، آیه۱۰.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۴۱.    
۶. زحیلی، وهبه، التفسیر المنیر، ج۱ - ۲، ص۱۵۰.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۷۹.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۷۸.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۶.    
۱۰. طباطبائی، سید محمد‌حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۲۶.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۱۷۴.    
۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۷۷.    
۱۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۷.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۴۴.    
۱۵. توبه/سوره۹، آیه۹.    
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۹۵.    
۱۷. مائده/سوره۵، آیه۱۰۶.    
۱۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۶.    
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۶۵.    
۲۰. ابن عاشور، محمد‌طاهر، تفسیر التحریروالتنویر، ج۱، جزء۱، ص۵۴۳.    
۲۱. نساء/سوره۴، آیه۱۵۴.    
۲۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۳.    
۲۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۴.    


۸ - منبع



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم کسب»    


رده‌های این صفحه : آیات الاحکام | بیع | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.